نقش معلم در تربیت دانش آموزان
سادگیهای خاکی رنگ

در سیستم های آموزشی، افراد زیادی مشغول به کارند و فعالیت های آنها بطور مستقیم یا غیر مستقیم در تربیت دانش آموزان و یا دانشجویان مؤثر است اما در این میان، نقش معلمان و اساتید و دانشگاهها از دیگر افراد بسیار برجسته تر می نماید چنان که بیشتر اوقات را دانش آموزان در مدرسه و دانشجویان در دانشگاه زیر نظر آنها سپری می کنند و عوامل دیگر هم فراهم آورنده زمینه برای فعالیت معلّم ها و اساتید می باشد از این رو بسیاری از دانش آموختگان نظام آموزشی سنتی و جدید شکل گیری شخصیت خود را مرهون معلمان خود می دانند یکی از نویسندگان که عمری را به معلمی گذرانده می نویسد: یکی از تحصیل کرده هایی که تحصیلات عالی و دکترای خود را در کشور آلمان به پایان رسانیده بود چندین بار اقرار واعتراف کرد که همه عقاید دینی او مدیون ارتباط با معلّم خود بوده است.(1)

زیرا آنچه در فرایند تعلیم و تربیت به متعلم انتقال می یابد تنها معلومات و مهارت های معلّم نیست

بلکه تمام صفات، خلقیات، حالات نفسانی و رفتار ظاهری او نیز به شاگردان منتقل می شود.(2)

 

رابطه دانش آموز با معلّم یک رابطه باطنی و معنوی است دانش آموز و یا دانشجو معلّم را شخصیتی محترم و ممتاز می داند که او را در بزرگ شدن و به استقلال و آزادی رسیدن، و به عضویت رسمی جامعه در آمدن کمک و مساعدت می نماید معلّم با روح و جان دانش آموز و یا دانشجو سروکار دارد و به همین جهت بعنوان یک الگوی محبوب و مطاع پذیرفته می شود . دانش آموز اگر چه قبلا در محیط خانواده علوم و اطلاعات فراوانی را کسب کرده رفتارهایی را آموخته و به اموری عادت کرده و تا حدودی شخصیت او شکل گرفته است ولی هنوز شکل ثابت به خود نگرفته و تا حد زیادی قابل انعطاف و تغییر می باشد. کودک و نوجوان در این سنین از محیط خانواده خارج می شود و بطور رسمی در اجتماعی جدید یعنی مدرسه و یا دانشگاه پذیرفته می شود .

 

دانش آموز در این اجتماع جدید فرصت می یابد تا افکار و اندوخته های دینی و رفتار و عادتهای گذشته اش را مورد بازنگری قرار دهد و شخصیّت خویش را بسازد و تکمیل و تثبیت نماید.

 

با نفوذترین و محبوب ترین فردی که می تواند در این مرحله حساس او را یاری کند معلّم است به همین جهت دانش آموزان و یا دانشجویان معلّم و استاد خود را بعنوان یک الگو و اسوه می پذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب یا بد او سرمشق می گیرند . و خود را با وی همسان و همانند می سازند.

 

همچنین دانش آموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتّی سرایدار مدرسه را زیر نظر دارند، و از آنها درس می گیرند دانش آموزان از طرز برخورد و تعامل معلمان با مدیر، معلمان با یکدیگر، معلمان با خدمتکاران مدرسه و معلمان با دانش آموزان درس می گیرند.

 

از اخلاق و رفتار معلم، از طرز اداره کلاس، از رعایت عدل و انصاف در نمره دادن، از وقت شناسی و رعایت نظم، از دلسوزی و مهربانی، از خوشرویی و فروتنی، از دینداری و التزام به ضوابط شرعی، از اخلاق خوش و ادب او، از خیر خواهی و نوع دوستی معلّم درس ها می آموزند همچنین از اخلاق و رفتار و کردار او متأثر می شوند و خود را با او همسان می سازند بنابراین، معلّم فقط یک آموزگار نیست بلکه مهم تر از آن، یک مربی و یک الگوی با نفوذ است. یک معلّم خوب که با رفتار و گفتار پسندیده اش دانش آموزان را خوب پرورش می دهد، بزرگترین خدمت را نسبت به اجتماع خود انجام می دهد و به عکس یک معلّم بد اخلاق و بدرفتار و منحرف که با رفتار بدخود، دانش آموزان را به انحراف و تباهی می کشد بزرگترین خیانت ها را نسبت به اجتماع مرتکب می شود بنابراین شغل و حرفه معلمی و استادی از حساس ترین و مسئولیت دارترین شغل های اجتماع می باشد.

 

معلم و استاد نمی تواند نسبت به اخلاق و رفتار خود آزاد و بی تفاوت باشد، زیرا محدوده اخلاقیاتش فراتر از خود اوست. او تنها مسئول خودش نمی باشد بلکه مسئولیت تعدادی از انسانهای معصوم را نیز بعهده گرفته است.

 

استاد و معلّم باید به این مسئولیت سنگین و ارزشمند و میزان و مقدار نفوذش در دانش آموزان خوب بیندیشند و با اصلاح و اخلاق و رفتار خویش بهترین الگوها را در اختیار دانش آموزان و یا دانشجویان قرار دهند.(3)

 

دکتر هایم گینانت، وقتی معلّم جوانی بوده به این مطالب اشاره می کند:

 

من به نتیجه خوف انگیزی رسیده ام، من عامل تصمیم گیرنده در کلاس هستم و این برخورد شخصی من است که جوّ خاصی پدید می آورد.

 

من بعنوان یک معلّم دارای قدرت شگرفی هستم و می توانم زندگی یک کودک را تیره و تار یا پر از سرور سازم.

 

در تمام موقعیت ها این پاسخ من است که اوج یافتن یا فرونشستن یک بحران و انسان شدن و یا وحشی شدن یک کودک را معلّم تعیین می کند.(4)

 

بررسی های علمی نیز نشان می دهد که 35درصد کودکان در هفت سال دوم زندگی دوست دارند همانند معلّم خود باشند.(5)

 

از این رو اگر معلمان، دانش آموزان را به رفتارها، صفات و نگرش هایی خاص دعوت کنند ولی خود در عمل به آنها پایبند نباشند آموزش های شفاهی آنان نیز تأثیر نخواهد گذاشت.

 

یادسپاری

 

در اینجا توجه معلمان و اساتید محترم را به چند نکته مهم جلب می کنیم:

 

1ـ دانش آموزان و دانشجویان، معلمان و اساتیدی را الگوی خود قرار می دهند که مقبول و مورد اعتماد آنان باشند.

 

مقبولیت و اعتماد حاصل دو ویژگی است، نخست توانایی علمی قابل قبول به گونه ای که بتواند به خوبی از عهده تدریس، درس خود برآید و به پرسش های نوآموزان پاسخ قانع کننده ای بدهد و دوم اینکه، رفتار و گفتارش با یکدیگر هماهنگ و منطبق باشد، به عبارت دیگر نمونه ای قابل قبول از یک فرد مؤمن را معرفی کند، بنابراین لازم است معلمان و اساتید، برای ایفای نقش الگوی خود این دو ویژگی را حداقل کسب کنند.

 

2ـ محبوبیت اساتید، معلمان و مربیان، نقشی قاطع و سرنوشت ساز، در تأثیر گذاری آنان بر رفتارهای دانش آموزان یا دانشجویان دارد.

 

3ـ رفتار الگو در صورتی برای دانش آموزان قابل استفاده است که روشن و قابل فهم باشد.

بنابراین، در مواردی که رفتاری از الگویی بیان می شود یا معلّم خود رفتاری انجام می دهد که برای دانش آموزان و دانشجویان روشن نیست، و یا ممکن است فهم نادرستی از آن داشته باشد، لازم است معلمان و اساتید محترم رفتار مذکور را برای دانش آموختگان توضیح دهند تا دانش آموزان و یا دانش جویان دچار شک و تردید، سردرگمی نشوند.(6)

 



نظرات شما عزیزان:

...
ساعت22:48---21 فروردين 1393
با سلام.مطلبتون خیلی خوب بود.من از معلم دخترم کلی درس یاد گرفتم.نمونه اخلاق و ادب هستش.واقعا آموزگاره....
پاسخ:با سلام.انشالله هر کجا هستند سالم و موفق باشند.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:, :: 14:32 :: نويسنده : مهدخت نبوی

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 31
بازدید کل : 40413
تعداد مطالب : 87
تعداد نظرات : 116
تعداد آنلاین : 2